به گزارش قدس آنلاین، محمد سرشار ۱۲ تیرماه بعد از چند صباحی مدیریت در شبکه امید و راهاندازی شبکهای برای نوجوانان، با حکمِ معاون وقت سیما به شبکه کودک رفت. شبکه تلویزیونی که به نام پویا و زیرمجموعه مرکز پویانمایی صبا، فعالیتش را آغاز کرده بود.
حتی مدتی شبکه پویا با اختصاصِ کارتون و انیمیشن، یکی از کانالهای زیرمجموعه شبکه نمایش با مدیریت حسین کرمی هم به حساب میآمد. اما رفته رفته، این شبکه به شبکه کودک تغییر نام داد و از پخش صرف انیمیشن خارج شد و آثار دیگر ویژه کودکان را روی آنتن برد.
محمد سرشار دیماه ۱۳۹۱ به عنوان رئیس حوزه هنری استان تهران منصوب و در اسفندماه همان سال با تأسیس حوزه هنری کودک و نوجوان، این مأموریت بر عهده او گذاشته شد.
البته با انتخابِ مهدی سالم به عنوان مدیر شبکه امید، سرشار به طور کامل به شبکه کودک پیوست.
او سالها در این شبکه با چالشهای متعددی از جمله کمبود بودجه، عدمِ حضور برندهای حوزه کودک، استفاده بیش از حد از انیمیشنها و کارتونهای خارجی، حذف شدن یا نشدنِ آگهیهای بازرگانی از شبکه کودک و خیلی از اتفاقاتِ دیگر روبرو شد.
حتی برخی از حواشیِ دیگر درباره آشنایانِ «سرشار» در سالِ گذشته، نام او را به عنوان اتفاقات جنجالی شبکه کودک سرزبانها انداخت. تا اینکه در میانِ تغییر و تحولات مدیریتی در صداوسیما، خبر انتصابِ مدیر شبکه کودک به عنوان معاون فرهنگی و اجتماعی معاون اول رئیسجمهور، رسانهای شد.
او بعد از چند هفته، در صفحه مجازی خودش یادداشتی منتشر کرد: "هر آمدنی را رفتنی است و هر زادنی را مردنی. و پرودگار، روزگار را میان آدمیان میچرخاند تا عیارشان را بسنجد و از میانشان شهدا را برگزیند. امروز برای من یکی از آن روزهای سخت رفتن بود: روزهای جا گذاشتن تکهای از دل؛ لحظههای خداحافظی با عزیزانی که شش و سال ده ماه، دوشادوشان ایستادهای و ساختهای و کوشیدهای.
این رفتن از پس آمدنی در اردیبهشت ۱۳۹۴ بود: ایستگاه آغازین سفر شبکه کودک به سوی الگوی رسانه مربی. بیش از یک سال بود که برنامه رفتن را در ذهنم میچیدم. شبکه کودک به قرار رسیده بود و آماده برداشتن گامهای بزرگتر شده بود. در پاییز ۱۳۹۹ برنامهای برای تحول اساسی شبکه کودک و تجمیع توان تلویزیون در عرصه کودک و نوجوان نوشته شد تا بتوان با همین بضاعت کم موجود، «قهرمان» های بومی آفرید.
برای ساختن آن بنای جدید، تنی چند از مدیران شبکه را پیشنهاد دادم و استعفا کردم اما نپذیرفتند. اما بنای من بر رفتن بود. سازمان صداوسیما به یک جوان ۳۴ ساله از بیرون خودش، اعتماد کرده بود تا شبکه کودک راهاندازی شود و در ۴۰ سالگی، اکنون وقت آن بود که جانی تازه و اندیشهای نو، بر سکوی شبکه کودک بایستد و افقهای بلندتری را ببیند.
امیدوارم مردم مخصوصاً خانوادهها از این ۸۲ ماه خدمت در شبکه کودک راضی باشند. امیدوارم کاستیها و ناتوانیهای مرا به بزرگواری خودشان ببخشایند. فرصت بزرگی در این سالها داده شد تا الگویی به زعم من نو در مدیریت رسانه با رویکرد تربیتی آزموده شود و از این بابت قدردان ملت بزرگ ایرانم.
جا دارد در اینجا به طور خاص از برادر بزرگترم آقای محسن مومنی شریف قدردانی کنم که ۹ سال پیش در چنین روزی اعتماد کرد تا «حوزه هنری کودک و نوجوان» راهاندازی شود و برنامهای راهبردی طراحی شود. باید از سمت خودم و همه همسنگرانم از برادر نازنینم احسان محمدحسنی تشکر کنم که ۷ سال پیش در چنین روزهایی پذیرفت تا «مرکز اوج کودک و نوجوان» تأسیس و آن برنامه راهبردی اجرا شود.
باید شجاعت حاج اصغر پورمحمدی را تحسین کنم که قاعده صداوسیما را شکست و از جوانانی بیرون سازمان خواست تا «شبکه کودک و نوجوان» را بنیان بگذارند. اما در درون شبکه کودک، فهرست بلندی از نامهای ماندگار وجود دارد که تکتکشان، خشتخشت این بنا را روی هم گذاشتند و قطعه قطعه این الگو را ساختند. خدا قوت به آنان که بار ادامه سفر بر دوششان است. "
چالشها و میراثِ سرشار
کارشناسان و روانشناسان چه انتقادهایی به شبکه کودک دارند؟
* نظارت نادرست؛ * غیبت برندها و سرمایههای کودک؛ * افزایشِ حضورِ کارتونها و انیمیشنهای خارجی؛ * آگهیهای بازرگانی
این روزها که کرونا با زندگی ما عجین شده، بیش از پیش به ابزارهای رسانهای نیازمندیم؛ خانوادهها بیشتر به دنبال محصولات امنِ فرهنگی و هنریاند و چه جایی بهتر از تلویزیون جمهوری اسلامی که هر شب سریال و در ساعات مختلف هم برنامههای مختلفی را درنظر میگیرد. خردسالان از صبح تا ساعت ۱۴ به شبکه پویا سر میزنند و ادامه کنداکتور شبکه کودک تا ساعت ۲۱ و برخی اوقات ۲۲، با لوگوی نهال در خدمت کودکان بالای ۶ سال است. این روزها که بیشتر مخاطب تلویزیونیم، ایرادات زیادی به چشم میخورد که بیشتر به نظارت و اشراف نامناسب و نحوه انتخاب برنامهها، کارتونها و انیمیشنها برمیگردد.
خونه مادربزرگه
** دیگر خبری از "خونه مادربزرگه" و "قصههای مجید" نیست
این ایراد راهبردی سالهاست به عدم نظارت درست بر فیلمنامهها، طرحهای برنامهسازی و حتی دوبله انیمیشنها و کارتونها وارد است. چرا که مدیران و دستاندرکاران امر آنهایی نیستند که کودک و نیازهایش را به خوبی بشناسند. زمانی در همین تلویزیون "خونه مادربزرگه هزارتا قصه داره" ساخته میشد و امروز باید به دیواره فرهنگِ غلط انیمیشنهایی تکیه بزنیم که هیچ ربطی به ما و کودک ما ندارد. دیگر خبری از "خونه مادربزرگه" و قصههای مجید و خیلی از داستانهای دلچسب کودکانهمان نیست که هر روز کودک ما سر ساعتی معین بینندهاش میشد.
اما پخش متعدد این انیمیشنها و کارتونهای خارجی و حتی عدم اشراف مناسب باعث شد تا برخی از کارتونها و انیمیشنهای ایرانی هم راه را اشتباه بروند؛ حتی واژههایی که مفاهیمشان برای خردسال و کودک ما تعریف نشدهاند، گویی مدیران مربوطه یک بار هم از ابتدا تا آخر ندیدهاند که جلوی پخش این واژهها و تصاویر را بگیرند.
خیالمان از بابت "خونه مادربزرگه" راحت بود
وقتی آن موقع کارهایی مثل "خونه مادربزرگه" روی آنتن میرفت دیگر خیالمان راحت بود که فرزندمان هرچه از مادربزرگ و قصههایش میآموزد تهدیدی برای شخصیت و رفتار او نیست! واقعاً بعضی از داستانها و به خصوص انیمیشنهایی برای فرهنگ کودکان ما نوشته و ساخته نشده است. خانوادهها نباید اجازه بدهند کودکانشان هر کارتنی را ببینند؛ این عبارتی است که بسیاری از روانشناسان اجتماعی و مشاوران کودک به خانوادهها گوشزد میکنند؛ چرا که تلویزیون با عدم حمایت لازم از تولیدکنندگان کارتونها و انیمیشنهای داخلی به سراغ پخش انیمیشنها و کارتونهای خارجی رفته که با فرهنگ و سبک زندگی کودکان ایرانزمین مطابقت و تناسبی ندارد. ضرورت دارد که تحولات اساسی در مدیریت، برنامهسازی، اجرا و همچنین تولید و پخش برنامههای داخلی و خارجی در تلویزیون، شبکه کودک و همچنین دیگر شبکههایی که صرفاً به پخش برنامههای آنتن پُرکن کودک اختصاص یافتهاند ایجاد شود.
کلمات نامتعارفی مثل "خفن"
این روزها بیش از همهچیز، عبارتِ فقدان نظارت در تلویزیون مطرح میشود که مشکلات و هزینههای زیادی برای اعتبار رسانهملی ایجاد میکند. وقتی دوبلهای بازبینی نمیشود و پر از کلمات نادرست و غیرمتعارف و دور از چارچوب است که در دایره کلام منفی قرار میگیرد. بارها شده که کودک پس از دیدن آن انیمیشن از کلمات نامتعارفی مثل "خفن" استفاده میکند. زمانی که والدین هم جویا میشوند این کلمه را از کجا یاد گرفتهای میگویند فلان کارتون و انیمیشن. یا انیمیشنهایی داریم که به هم ناسزا میگویند و مطالب دیگر در ذهن کودک حک میشود. این نوع یادگیری عواقب بدی را برای کودک و تربیتش رقم میزند.
نکتهای که مونا فلسفی روانشناس کودک و نوجوان دربارهاش صحبت کرد این عبارت بود: (آنچه برای کودک نشان میدهند و آنچه باید نشان بدهند/ نفوذ یا عدم نظارت درست؟)؛ مشروح این گفتوگو در ادامه آمده است:
یک لوح سفید نانوشته!
مونا فلسفی روانشناس کودک و نوجوان در این باره گفت: به اعتقاد من وقتی کودکان به دنیا میآیند یک لوح سفید نانوشتهاند. ژنتیک و خلق و خویی دارند که محیط و یادگیری اجتماعی روی آنها تأثیر میگذارد. انگار والدین روی این لوح سفید نانوشته حکاکی میکنند؛ بچه یک دنیایی را از والدینش درونی میکند و آن را به دنیای بیرونی نسبت میدهد. یکسری الگوبرداریها دارد و یکسری باورها در آن شکل میگیرد. کمکم بچه بزرگتر میشود و به مهدکودک و مدرسه میرود و بعد بچهها از هم سن و سالان خودشان الگو میگیرند.
وی افزود: یکی از الگوهای مهمی که در کودکان وجود دارد به برنامهکودکها، انیمیشنها و بازیهای کامپیوتری، اینترنت و فضای مجازی برمیگردد که بچهها الان زیاد از آنها استفاده میکنند. همینطور که میدانیم، دنیا، دنیای تکنولوژی است و بچهها وارد برههای شدند که ما نمیتوانیم جلویشان بایستیم و فقط میتوانیم مدیریت کنیم. اتفاقی است که همهگیر شده و همه دارند میبینند و ما نمیتوانیم جلویش را بگیریم؛ وقتی همه "مرد عنکبوتی" و "بن تن" میبینند تو نباید اینها را ببینی.
تأثیر منفی از کارتون "افسانه سیندرلا"
فلسفی با اشاره به کارتون "افسانه سیندرلا" تأکید کرد: متأسفانه یکسری از این کارتونها و برنامههای کودکی که وجود دارد با سطح شناخت بچههای ما همخوانی ندارد و بهگونهای فرهنگ غرب را وارد فرهنگ شرق میکنند؛ مسئلهای که همیشه ذهن مرا مشغول میکند "افسانه سیندرلا" است که در کودکی ما وجود داشته و همیشه به دخترانمان در این افسانه زندگی در کنار مردی را یاد دادیم که باید شاهزاده سوار بر اسب باشد. برنامه کودکی که متأسفانه از این قبیل روی اعتماد به نفس کودکان ما به شدت تأثیر منفی دارد.
کودکی که نمیتواند تمیز بدهد
وی با اشاره به اینکه کودکان قدرت تمییز بین مسائل واقعی و غیرواقعی را ندارند، گفت: انیمیشنها و برنامههای کودک روی بچهها تأثیر میگذارد و از آنها الگو میگیرند. نکته مهم این است که بچههای ما در سن ۶، ۷ سالگی تفکر جادویی دارند. یعنی خیلی وقتها فکر میکنند فکر کردن به یک چیزی برابر با واقعیت است. برای همین نقش قهرمانان، "بن تن" و "مرد عنکبوتی" را ایفا میکنند و بر این باورند که واقعاً میتوانند تأثیرگذار باشند که به نظرمن همه اینها برای کودکان آسیبرسان است.
نفوذ کارتونهای غربی با تِم پرخاشگری و خشونت
این روانشناس کودک و نوجوان اعتقاد دارد بسیاری از این کارها مشوقِ پرخاشگری و خشونت در کودکاناند و خیلی از این برنامههای کودک و انیمیشنهایی که در غرب وجود دارد و به رسانههای ایرانی نفوذ میکند تِم پرخاشگری و خشونت دارند و بچههای ما پرخاشگری را یاد میگیرند یعنی به صورت الگوبرداری و یادگیری اجتماعی. یکسری از دیالوگهایی را در این انیمیشنها و برنامههای کودک میبینیم و میشنویم که علاوه بر اینکه متناسب با فرهنگ ما نیست باعث میشود بچههای ما آنها را یاد بگیرند. این الفاظ و خشونتها را در زندگی واقعی اعمال کنند و در نتیجه کودک ما وارد دنیای خیالی و غیرواقعی میشود و خودش را جای شخصیت داستان جا میزند.
قصهدرمانی
فلسفی با اشاره به درمانی تحت عنوان قصه درمانی، گفت: وقتی ما میخواهیم کودک مضطرب، پرخاشگر، افسرده و وسواسی و هر مشکل دیگری را درمان کنیم از قصه بهره میبریم. چرا که وقتی ماجرا را سوم شخص میکنیم و قهرمانی در قصه دارد کودک ما با آن قهرمان داستان همانندسازی میکند و از طریق قهرمان میتوانیم بسیاری از مفاهیم را انتقال بدهیم. بنابراین خیلی مهم است قهرمانی که به کودک معرفی میکنیم مثبت باشد یا منفی.
گذاشتن فیلترینگ
این روانشناس کودک و نوجوان درباره فیلترینگی صحبت کرد که باید برای ردههای مختلف سنی کودکان ایجاد شود تا کمتر دچار تناقض و مشکلات عدیده روانی بشوند و افزود: ما باید فیلترینگی داشته باشیم که کودک در هر سنی به اندازه سطح شناخت و درکشان برای او برنامه درنظر گرفته شود. از طرفی مهم است که کودک با فرهنگ خودش آشنا شود و برنامه کودکی را طراحی کنند که متناسب با فرهنگ ما باشد که کودکان ما راجع به اسطورهها و قهرمانها و فرهنگ خودشان یکسری چیزهایی را یاد بگیرند.
ساعت تماشای تلویزیون
فلسفی درباره مشکلات در دوبله کودک، به این نکته اشاره کرد: خیلی وقتها در برنامه کودک دیدهایم دوبله انیمیشنها و کارتونها به بازبینی و نظارت دقیقتری نیاز دارد. علاوه بر اینکه برنامههای کودک نظارت درستی ندارند دوبله هم این نیاز و ضرورت را دارد. چرا که گاهی وقتی کودکی میآید و چیزهایی که از دوبله یاد گرفته، بر زبان میآورد بسیار عجیب است. مثلاً میگوید "من میخواهم ارباب شرارت بشوم. " مثل کارتون "دختر کفش دوزکی"؛ خیلی از خردسالان برداشتهایی که از این کارتون دارند نه تنها مثبت نیست بلکه منفی است. به همین خاطر است روی موضوع فیلتر و انتخاب درست انیمیشنها و کارتونها برای ردههای سنی کودکان تأکید دارم. یا چطور دوبله شوند که متناسب با شخصیت و فرهنگ جامعه ما باشد.
هویت در خطرِ کودک
وی در پایان خاطرنشان کرد: متأسفانه اتفاقی که در ایران میافتد و من به چشمم میبینم و با کودکان از خردسالی سر و کار دارم این است که ما یک فرهنگ شرقی اصیل داریم و از طرفی یک فرهنگ غربی هم از طریق رسانه القاء میشود. انگار آدمها وسط این میدان گیر افتادهاند نه غربیاند و نه شرقی! یک طوری درگیر تهاجم فرهنگی شدهاند و یا از طرفی آدمها به گونهای هویتشان به هم ریخته است و این به هم ریختگی هویت دارد. و این هویتبخشی از کودکی در کودکان ما شکل میگیرد و به سمت بزرگسالی میرود و اوضاع را بدتر میکند. چه خوب است که ما روی همه اینها نظارت داشته باشیم.
چالش بعدی؛ دوبلههای زیرزمینی
وقتی در تلویزیون آن دوران طلایی دهه ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ ساخت برنامهها و کارتونهای کودکانه تکرار نمیشود و یا در سینما کاری نیست که مورد توجه مخاطبِ کودک قرار بگیرد، در این میان کودک دور از دسترس بزرگترها برای سرگرمشدن به فضای مجازی مراجعه میکند. سایتها و کانالهای مجازی که با دوبلههای غیررسمی و اصطلاحاً زیرزمینی در اختیار مخاطبین قرار میگیرد؛ الفاظی که شاید در تلویزیون با اشراف مدیران دوبلاژ قدیمی و کهنهکار این عرصه، کمتر به گوش میرسد. البته معضلِ ضعف در دوبله فضایمجازی و سایتها، شأن و جایگاه هنر دوبله را هر روز پایینتر میآورد و فرهنگ و سبکزندگی غلطی را به جامعه منتقل میکند.
خانوادهها بیشتر به دنبال محصولات امنِ فرهنگی و هنریاند و به نظر میرسد فقدان نظارت و پویایی ساخت برنامههای اصولی و جذاب برای کودکان در تلویزیون و فیلمهای دلچسب و خاطرانگیز در سینما، باعث شده تا بازارِ بیکیفیتی زیرزمینیها بیشتر رونق پیدا کند. هرچند محتوای ضعیف و سطحی ارائه میدهند اما وقتی این تنوع در رسانههای داخلی و رسمی وجود ندارد به سراغ غیررسمیهایش میروند.
مفاهیمی که ربطی به فرهنگ و تربیت ما ندارد
مفاهیمی که هیچ ربطی به فرهنگ و تربیت کودکان ایران اسلامی ندارد و حتی بعضاً مخاطب خردسال و کودک را دچار ابهام و تناقض میکند باید پدر و مادر در وهله اول خودشان کنار فرزندانشان بنشینند، یا واژگان را برایشان معنای کودکانه کنند یا اجازه ندهند ذهن فرزندشان دچار انحراف شود. بیاعتنایی به خطراتی که امروز کودکان را تهدید میکند باعث شده تا از نابسامانیهای دوبله در سایتها و فضای مجازی که زیرزمینیاند و یا رسمیت ندارند، غفلت کنند.
نکته اینجا است که عدم اشراف مناسب مدیران فرهنگی کشور بر ذائقه و نگاه کودکان باعث شده اولاً بسیاری از آثار کودکانه بیشتر واژگان، سوژهها، ارتباط شخصیتها و کاراکترها را برای بزرگترها درنظر میگیرند؛ اما آن اثر به نام کودک روی آنتن میآورد و یا در سینماها اکران میشود. در وهله بعدی بیاعتنایی به خطراتی که امروز کودکان را تهدید میکند باعث شده تا از نابسامانیهای دوبله در سایتها و فضایمجازی که زیرزمینیاند و یا رسمیت ندارند، غفلت کنند.
تکیه به دیواره فرهنگِ غلط انیمیشنهای غربی
این ایراد راهبردی سالهای سال است که به عدم نظارت درست بر فیلمنامهها، طرحهای برنامهسازی و حتی دوبله انیمیشنها و کارتونها برمیگردد. چرا که مدیران و دستاندرکاران امر کسانی نیستند که کودک و نیازهایش را به خوبی بشناسند. زمانی در همین تلویزیون "خونه مادربزرگه هزارتا قصه داره" ساخته میشد و امروز باید به دیواره فرهنگِ غلط انیمیشنهایی تکیه بزنیم که هیچ ربطی به ما و کودک ما ندارد.
پخش متعدد این انیمیشنها و کارتونهای خارجی و حتی عدم اشراف مناسب باعث شد تا برخی از کارتونها و انیمیشنهای ایرانی راه را اشتباه بروند. انگار برای مدیران مربوطه اهمیتی ندارد که کودکِ امروز به خاطر فقدان برنامههای مناسب کودکانه در تلویزیون به فضایمجازی پناه میبرد و با ادبیات و الفاظ و فرهنگی مواجه میشود که برای آینده جامعه ایران خطرناک است.
نمیتوانیم کودک را با این انیمیشنها تنها بگذاریم
وقتی آن موقع کارهای دلچسب کودکانه ایرانی روی آنتن میرفت خیالمان راحت بود که فرزندمان هرچه از مادربزرگ و قصههایش میآموزد تهدیدی برای شخصیت و رفتار او نیست! اما امروز نمیتوانیم کودک را با انیمیشنهای خارجی، دوبلههای زیرزمینی و برخی اوقات تلویزیون تنها بگذاریم. واقعاً بعضی از داستانها و به خصوص انیمیشنها برای فرهنگ کودکان ما نوشته و ساخته نشده است. خانوادهها نباید اجازه بدهند کودکانشان هر کارتونی را ببینند.
چرا که تلویزیون با عدم حمایت لازم از تولیدکنندگان کارتونها و انیمیشنهای داخلی به سراغ پخش انیمیشنها و کارتونهای خارجی رفته که با فرهنگ و سبک زندگی کودکان ایرانزمین مطابقت و تناسبی ندارد. ضرورت دارد که تحولات اساسی در مدیریت، برنامهسازی، اجرا و همچنین تولید و پخش برنامههای داخلی و خارجی در تلویزیون، شبکه کودک و همچنین ساماندهی دوبلهها در سایتها و فضایمجازی و حتی VOD ها، ایجاد شود.
صدای ماندگار شیرشاه، پینوکیو و پسر شجاع؛ چرا به کودک اهمیت نمیدهید؟
مهوش افشاری چهره شناخته شده حوزه دوبله در خصوص دوبلههای غیررسمی و آسیبرسانِ انیمیشنهای خارجی در سایتها و فضایمجازی گفت: ما این معضل را مدتها است در جلسات مختلفی که داشتیم مطرح کردیم به مسئولین گفتیم که در بیرون کسانی فعالیت دارند که به خط قرمزهای تهدیدکننده کودکان در این انیمیشنها توجهی ندارند. خیلی از دیالوگها را در تلویزیون بازنویسی و صحنههای مسئلهدار را موردبازبینی قرار میدهیم. حتماً نمیدانند آن دیالوگ و لفظ نادرست چه آسیبی به روانِ این کودک وارد میکند! من و دوستانم نسبت به کودکان ایرانی و خانوادههایشان تعصب داریم و همیشه سعی کردهایم جلوی الفاظ نادرست را در هنگام دوبله انیمیشنهای کودکانه بگیریم.
افشاری تأکید کرد: عدم شناخت لازم نسبت به کودکان باعث شده تا این تهدیدها هر روز توسط دوبلههای غیررسمی بیشتر شود. حتماً نمیدانند آن دیالوگ و لفظ نادرست چه آسیبی به روانِ این کودک وارد میکند! من و دوستانم نسبت به کودکان ایرانی و خانوادههایشان تعصب داریم و همیشه سعی کردهایم جلوی الفاظ نادرست را در هنگام دوبله انیمیشنهای کودکانه بگیریم.
۵۰ سال با این دغدغهها بزرگ شدم
این دوبلور و مدیر دوبلاژ قدیمی تلویزیون با اشاره به اینکه اولین و بهترین وایراستار میتواند خود مدیر دوبلاژ آشنا به کودکان باشد، افزود: ۵۰ سال با این دغدغهها بزرگ شدم و میدانم بچههای این سرزمین چه ذائقهای دارند؛ چه چیزهایی را باید ببیند و بشنود و چه چیزهایی نباید! در واقع اولین و بهترین وایراستار خود مدیر دوبلاژی است که کودک را بشناسد. کسی که کودک کار نکرده کمتر از خطرات باخبر است و به این دغدغهها توجه میکند.
مقصر یا مقصرین چه کسانیاند؟
وی درباره مقصر یا مقصرین این ضعفها، گفت: نمیتوان به این دوبلورها و دوبلههای غیررسمی ایراد گرفت، مدیران مربوطه باید پاسخگو باشند که مراقب این نابسامانیها نیستند. آن فقدان نظارتی که اگر باشد، میتواند جلوی این رویه اشتباه را بگیرد. جالب است بدانید برخی از این دوبلورها به تلویزیون آمدند و امتحان دادند و حالا جزو تازهواردهای این عرصه به شمار میروند.
این دوبلور پیشکسوت تأکید کرد: باید نظارتها را دقیقتر و این استعدادها را پرورش داد تا روزگار بهتری را در دوبله شاهد باشیم. عرصه دوبله و گویندگی هیچوقت بیدر و پیکر نبوده و همهچیز روی حساب و کتاب است. فقط باید دوبله از راهش اتفاق بیفتد نه به طور غیررسمی که برخی ضعیف و بیکیفیت ارائهاش میدهند.
اشرافی که باید مدیران مربوطه داشته باشند
او با اشاره به اینکه مشغولِ دوبله انیمیشنهای نوروز ۱۴۰۰ هستند، گفت: این روزها خوشبختانه کارهایی را در دست داریم که نویدِ روزهای خوبی را در ایام نوروز میدهد. این مشکل با اشراف خوبِ مدیران این عرصه بر حوزه کودک و مدیر دوبلاژ خوب و مشرف به این کار حل میشود. به نظرمن شناخت حوزه کودک در این عرصه به کار میآید.
او در پایان خاطرنشان کرد: من و دوستانم با تعصب در این عرصه کار میکنیم؛ امکان ندارد انیمیشن و کارهای کودکانه را سرسری بگیریم. کودک باید برای همه اهمیت داشته باشد تا شاهد این معضلات نباشیم که هر روز بیشتر میشود.
چالش دیگر/ حذف شدن یا نشدنِ آگهیهای بازرگانی!
سیام مهرماه سال ۱۳۹۸ بحثِ حذف آگهیهای بازرگانی در شبکه کودک مطرح شد. این خبر را برای اولین بار محمد سرشار مدیرِ سابق در صفحه خودش اعلام کرد. او نوشت از فردا یکم آبانماه ۱۳۹۸ شبکه کودک دیگر تبلیغات بازرگانی پخش نمیکند. سؤالی که البته خیلی از کارشناسان و هنرمندان داشتند چرا باید در شبکه کودک آگهی بازرگانی داشته باشیم؟ و البته تهیهکنندگانِحوزه کودک از جمله مجید قناد هم بارها به این نکته انتقاد کردند که نباید این برنامهها دنبالِ اسپانسر باشند. اسپانسر به دنبال سودآوری و بازگشت سرمایه است و نمیتوان چنین معاملهای با کودکان کرد.
محمدسرشار هم گفته بود که تبلیغات تلویزیونی برای خردسالان خطرناک است. او در جریان این گفتوگو تأکید کرد: "در آگهیهای بازرگانی چند مشکل وجود دارد خصوصاً در رده خردسال چون خردسالان قدرت تمایز میان برنامههای تلویزیونی و آگهی بازرگانی را ندارند و به همه اینها یک میزان اعتبار میدهند، متوجه نمیشوند علامت زرد رنگ آگهی و حذف لوگوی شبکه چه معنی دارد که به آن اعتماد نکنند و پشتوانه کارشناسی وجود ندارد. بنابراین خردسالان نسبت به آگهیهای بازرگانی بیشترین آسیبپذیری را دارند. "
وقتی سؤال دیگری مطرح کردیم که چرا باید تلویزیون خرج خودش را از آگهیها دربیاورد؟ پاسخ داد: "در برخی از کشورهای دنیا پخش آگهیهای بازرگانی برای خردسالان را ممنوع اعلام میکنند چون ممکن است بچه فریب بخورد و تصمیمی را بگیرد که تبعات منفی را به دنبال داشته باشد. اما در رده کودک فرق میکند چون این تمایز را متوجه میشوند و بحث این است که چه آگهیهایی پخش بشود و چه آگهیهایی روی آنتن نرود. البته کاش آنقدر بودجه صداوسیما توسط مجلس ارتقاء پیدا میکرد که هیچگاه ملزم نمیشد با جذب آگهیهای بازرگانی بودجهاش را اداره کند.
اتفاقی که در ترکیه افتاده ۹۰ درصد بودجه رادیو و تلویزیون تیآرتی توسط عوارض برق به علاوه بودجه دولت تأمین میشود و فقط ۱۰ درصد آن از محل آگهیهای بازرگانی است. در ایران میزان بودجه صداوسیما حدود ۶۰ درصد است اما به هر حال اینکه ما تصویب کنیم مجموعه رسانهای از محل آگهیهای بازرگانی، بودجهاش را تأمین کند از سرچشمه باید حل شود. ما اگر پخش آگهی را بد میدانیم، از آن طرف نگوییم همه پولتان را از محل آگهیها تأمین کنید. "
هجدهم آذرماه و خبری دیگر از حذف شدن یا نشدنِ آگهیهای بازرگانی
مدیر سابق شبکه کودک در اطلاعیه خودش نوشته بود که سیدمرتضی میرباقری دستور داده تمامی آگهیها حذف شوند. این موضوع را پیگیری کردیم و سرشار از توقف پخش آگهیهای بازرگانی از کانال پویا (برای خردسالان) خبر داد و آن را قطعی دانست. او اعلام کرد که در کانال نهال، کودکان هم از ساعت ۲ بعدازظهر تا ۸ شب آگهی نمیبینند و فقط در بازه زمانی ۸ تا ۱۰ شب که شبکه کودک بیننده کمتری دارد آگهی روی آنتن میرود.
او البته در ادامه این اظهارنظر خود به این نکته اشاره میکند که خانوادهها میتوانند از ۸ صبح تا ۸ شب از دیدن شبکه کودک بدون تبلیغات لذت ببرند. انشاءالله در ماههای آینده نیز این روند کامل میشود و در دو ساعت پایانی بازپخش برنامههای کانال نهال نیز آگهی بازرگانی پخش نخواهد شد.
حذفِ برندها و انتقادِ قدیمیهای حوزه کودک/ انتقادی که «مسلمی» دارد!
محمد مسلمی به نامِ فیتیلهای شناخته میشود؛ او درباره شبکه کودک و بیتوجهی به برندهای قدیمی این حوزه و کمبود برنامه خوب در حوزه کودک تلویزیون گفت: این سؤال را از مدیران داشته باشید که "چرا بچهها را از تماشای برنامههای کودک محروم کردهاند؟ " در این موقعیت ویژه که باید در خدمت بچهها و خانوادهها باشیم، بستری برای کار وجود ندارد. انگار برای تلویزیون مهم نیست که برنامه کودک داشته باشد! ما آمادگی اجرا و ساخت هر نوع برنامهای را داریم؛ من دلم میسوزد، واقعاً برنامههای کودک، مهجور واقع شده و به نقطه صفری رسیدیم که کار درخوری برای عرضه به کودکان نداریم. در شرایطی که بچهها مدرسه ندارند، بیرون از خانه نمیتوانند بروند و درگیر تلخیهای کرونا شدهاند.
او افزود: فاجعه است که دست روی دست گذاشتهایم؛ میبینم کودک ما بهسمت ماهواره و محتواهای بیکاربرد گوشیهای تلفن همراه میرود. مدیران ما بدانند ما با بچههای معلول و سرطانی زندگی کردیم، به مناطق محروم و دورافتاده این سرزمین رفتهایم که تنها وسیله و ابزار ارتباطیشان، همین تلویزیون است. ما انگیزه ساخت برنامهمان بهخاطر همین مردمان سرزمینمان است که دوست دارند برنامه خوب ببینند اما انگار برای مدیران ما مهم نیست.
این هنرمند حوزه کودک تأکید کرد: چهکار کنیم که همهچیز سلیقهای شده و این برای ما درد است. بهنظر من همه برای فرهنگسازی کودکان ایران وظیفه داریم، باید به فکر بچهها باشیم که فضای مجازی و ماهوارهای، بهدنبال نابودی این فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی کودکاناند. واقعاً تلویزیون فضای برنامهسازی برای ما مهیا کند هیچوقت به مدیوم دیگری مثل سینمای خانگی نمیرویم و فکر نمیکنیم، چون ما خودمان را فرزند تلویزیون میدانیم. ما نباید در حقِ کودکمان ظلم کنیم که الگوهایشان را از درونِ شخصیتهای کارتونی و انیمیشنی خارجی پیدا کنند. در این روزگار تلخیهای کرونایی، بهسمت ماهواره و فضای مجازی نروند و تلویزیون جمهوری اسلامی را ببینند.
وی با بیان اینکه "شبکه کودک چهکسی را آورده کار کند و چرا هنوز به برنامهسازان کودک میگوییم دنبال اسپانسر باشند؟ "، گفت: شبکه کودک متعلق به ما است که ۳۰ سال در حوزه کودک کار کردیم اما چرا ما را دعوت نکردند و از ما و امثال ما نخواستند در آن شبکه، برنامهسازی کنیم؟ الآن شبکه کودک داریم؟ چهکسی در شبکه کودک کار میکند؟ این شبکه متعلق به ما است، من سرمایه تلویزیونم که ۳۰ سال در حوزه کودک کار کردهام، نه استخدامم و نه بیمه دارم اما عشق و دغدغهام بچههای این سرزمین است. آیا برنامهسازان قدیمی این حوزه در شبکه کودک حضور دارند مثل خانم برومند و امثال ایشان؟ من نمیدانم مدیران ما چه فکرهایی میکنند؟ در صورتی که دغدغه همیشگی ما تولید برنامه برای کودکان این سرزمین است.
این برنامهساز و هنرمند حوزه کودک خاطرنشان کرد: چرا باید برنامهساز کودک ما دنبال اسپانسر باشد؟ من فکر میکنم در حق بچهها ظلم میشود. واقعاً میتوانستیم در دوران کرونا، برنامههای درستی برای کودکان بسازیم که بیشتر نسبت به خطرات "کرونا" آگاه شوند، کنار اینکه حالشان را خوب کنیم، چون بچههای ما آنقدر خبرهای تلخ میشنوند استرس گرفتهاند و از طرفی شرایط رفتن بیرون و بازی کردن نیز فراهم نیست در خانه ماندهاند و افسرده شدهاند. چه برنامهای را ساختیم که هم نسبت به مخاطرات آگاه شوند و هم برایشان مایه شادی و سرگرمی باشد!؟
مسلمی درباره حذفِ برندها و قدیمیهای حوزه کودک و غیبتشان در شبکه کودک، به این نکته اشاره کرد: "استفاده از سرمایههای کشور در تمام زمینهها وظایف مدیران است. سالها گروههایی میآیند و تلویزیون برنامه اجرا میکنند و محبوب میشوند. بچهها آنها را الگو قرار میدهند و با آنها همذاتپنداری میکنند. بعد میبینید سلیقهای آنها را حذف میکند. سرمایهها متعلق به کشورند؛ اتفاقی که در شبکه پویا افتاد این بود که ما هیچ هنرمندی را که در حوزه کودک کار میکند ندیدیم. خودمان را درنظر نمیگیرم، کسانی که سالیان سال است کنار گذاشته شدهاند. با یک سیاست غلطی از صفر شروع میکنند و در نهایت خروجی درستی هم نمیبینیم. هیچکار برندی را نتوانستند ایجاد کنند هیچ قهرمانی برای بچهها پدید نیامد.
وی در خصوص اشتباهات شبکه کودک، گفت: فکر میکنم اگر با اتاق فکر کارها را پیش میبردند نه اینکه سلیقهای عمل کنند، بهتر بود. بسیاری از این اشتباهات، چالشها و ضعفها از آنجایی سرچشمه میگیرد که مدیران ما شناخت کافی را نسبت به کودک و نیازهایش ندارند. به جای شناخت بیشتر رابطهای واردِ عرصه مدیریتی میشوند. در زمینه کودک میتوانستیم برنامههای خیلی خوبی داشته باشیم. چون واقعاً خطرهای مهلکی، بچههای ما را تهدید میکنند؛ از اعتیاد و القای مفاهیم مستهجن گرفته تا خیلی از سبک زندگیهایی که ربطی به خانوادههای ایرانی ندارند.
مسلمی درباره انتخابِ مدیر جدید شبکه کودک، گفت: من امیدوارم آقای جبلی رئیس صداوسیما، بهترین مدیرشان را به عنوان مدیر شبکه کودک انتخاب کنند. چرا که میدانید برای کلاس اولیها و پیشدبستانیها بهترینها را انتخاب میکنند تا پایههایشان قوی شود. چون کودک و نوجوان خوب آموزش ببیند، جامعه قویتری خواهیم داشت.
او درباره نقاط ضعفِ عملکرد سرشار در دوران مدیریت، گفت: من فکر میکنم میتوانستند بهجای انیمیشنهای خارجی که بسیاری از آنها ربطی به کودک و خانوادههای ایرانی ما ندارد از قدیمیهای این عرصه در حوزه نویسندگی، هنرمندی و کارگردانی انتخاب کنند، در حالی که از برنامههای تأثیرگذار حوزه کودک خبری نیست. میدانید که اگر برگردیم عقب، همه هنرمندان خوب ما مثلِ اکبر عبدی، علیرضا خمسه، هرمز هدایت، مرضیه برومند و خیلیهای دیگر از کودک شروع کردند.
آیا قرار است شبکه کودک و امید ادغام شوند؟
مسلمی اعتقاد دارد که امیدوارم شبکه کودک و امید با هم ادغام نشوند؛ چون هرکدام جغرافیا و دنیایِ خاص خودشان را دارند. کودک و خردسال دنیایی دارند که نوجوان هیچ ربطی به این دنیا ندارد.
البته برخی از هنرمندان دیگر مثل سارا روستاپور هم که برنامههای متعددی را در شبکه پویا داشت بر این نکته تأکید دارد که حتی خردسال و کودک باید از هم جدا باشند چه برسد به ادغام آن با شبکه امید!
سارا روستاپور که این روزها «پاشوپاشو کوچولو» را روی آنتن دارد و قرار است فصل جدید «مهدپویا» را برای سال آینده روی آنتن شبکه پویا داشته باشد گفت: یکی از چالشهایی که در دورانِمدیریت سرشار وجود داشت و برای مدیر جدید هم پابرجا خواهد بود، بحثِ کمبود بودجه است. به نظرمن آقای سرشار خدمات خوبی هم داشتند، آوردن تهیهکنندگان و برنامهسازانِ جوان و استفاده از ایده و خلاقیتهای جوانانه اما درگیرِ کمبود بودجه بودند. شبکه کودک از بقیه شبکهها باید پُرکارتر باشد و بیشترین بودجه به آن اختصاص پیدا کند. ۱۲ ساعت کار تولیدی و ۱۲ ساعت تکرار داشته باشیم.
وی افزود: باید برنامهها و سریالهایی برای کودکان ما ساخته شود که آنها به سراغ برنامهها و سریالهای بزرگترها نروند. به نظرمن در هیچجا این اتفاق نمیافتد و برنامه کودک مجزا از بزرگسالان است. شبکه باید مستقل باشد و نسبت به بودجه و تجهیزات و امکاناتش، بهای لازم داده شود. تلفیقِ آن با شبکه امید اشتباه محض است. باید طوری برنامهسازی پیش برود و بودجه بدهند که کودک مثل گذشته بیننده تلویزیون باشد.
این مجری تلویزیون با انتقاد از اینکه برخی میگویند انیمیشنهای به روز پخش نشود، گفت: اگر این انیمیشنها با دوبله روی آنتن نرود، دوبله نشدهاش را در فضایمجازی میبینند و آن بسیار خطرناک است. حتی اگر ما پخش نکنیم حتماً پلتفرمها پخش میکنند. چه بهتر که این انیمیشنها را بچهها از تلویزیون خودمان ببینند. مگر چقدر صبا میتواند انیمیشن پخش کند؟ متأسفانه بودجه یک سال شبکه کودک، حتی به مراتب از هزینه یک سریال شبکه دیگر هم کمتر است؛ خیلی فاصله وحشتناکی دارند. شنیدهام برنامه کودکی ۴۰ میلیارد برآورد شده که بودجه یک سال شبکه کودک به ۱۲ میلیارد هم نمیرسد.
معاون سیما موقتاً هدایتگرِ شبکه کودک!
پیگیریها نشان میدهد هنوز شخصِ خاصی به عنوان سرپرست اعلام نشده، حمید شاهآبادی معاون سیما امروز با کارکنان شبکه دیداری داشته و فعلاً خودش کارها را پیش میبرد تا حُکمی صادر شود. سعید پورحسین به عنوان قائممقام شبکه فعالیت دارد. باید دید این بار پیمان جبلی و تیم جدید مدیریتی در صدا و سیما برای انتخاب مدیر شبکه کودک به دنبالِ بهترین میروند؛ فردی از میانِ مدیران گروه کودک، قدیمیهای این عرصه و یا فردی از خارج صداوسیما، سکانِ هدایت این شبکه را برعهده خواهد گرفت؟
شبکه کودک دارای دو کانال پویا و نهال است؛ کانال پویا ویژه خردسالان زیر ۶ سال است و برنامههای آن از ساعت ۸ صبح تا ۲ بعدازظهر پخش میشود. کانال نهال نیز ویژه کودکان ۶ تا ۱۲ سال است و برنامههای آن از ساعت ۲ بعدازظهر تا ۱۰ شب پخش میشود.
منبع: تسنیم
انتهای خبر/
نظر شما